خردمندی های شیعی- روایت "قیام جاودانه" از زبان علامه محمد رضا حکیمی

صفحه ادبیات سایت تبیان مفتخر است که در طول ماه محرم هر روز بخشی از کتاب گرانسنگ " قیام جاودانه" را برای عمق بخشیدن به معرفت حسینی مخاطبان فرهیخته ی خود ارائه دهد و این گونه قطره ای شود از دریای خردمندی های شیعی که نسل های غیبت زده را با نور پر فروغ ولایت آل الله علیهم السلام آشنا می کنند و این را بهانه تقرب به ساحت آن بزرگواران قرار می دهند . با ما در سلوک " حماسه همواره ی حسین علیه السلام" همراه باشید . |
|
قسمت ششم - عاشورا، یک ایست بزرگ
از سر درد و دریغ مى گویم ، افسوس که شیعه بیشتر بر مصائب عاشورا گریست ، و کمتر در مسائل عاشورا اندیشید. شیعه عاشورا را نگاه داشت لیکن درست نشناساند. آفرین بر او که نگاه داشت ، و دریغا از او که نشناساند. و حتى فرزندان ائمه (ع ) و جوانان مومن و غیور شیعه ، چه بسیار - در طول تاریخ تا هم امروز - که پرتوى از عاشورا را در سرزمینها تکرار کردند،
- در روزهایى عظیم و خدایى ، روزهایى که خون گرم جوانان عرصه ها را رنگین کرد، و تلالو آفتابها را لاله وار ساخت ، و حضور لاله ها را جشن گرفت ، و دلها داغدار گشت و سرها پر شور، و پیکرها زیر سنگ حادثه مجروح ، و گونه ها با خون افشان دلها خونین سرخ ، و فضاى شهرها و روستاها خونفشان وبیدار، و جنازه هاى خونین بر سر دستها در حال پرواز، و زمان غرق در هیبت حادثه ، و زمین در زیر گامها لرزان و مرعوب ، و گورستانها آماده پذیرایى خورشید باوران ، و مادران در انتظار نوزادانى تداوم سلاله هاى پاک ، و پدران شادمان که پاره اى از پیکرشان در ماهیت تاریخ ادغام گشته ، و قله ها خاضع در برابر چکادهاى صبر و پایدارى ، و چشم ها خیره به امواج توفنده شهرها و آبادیها، و تاریخ سرخوش از سر شارى ذات لحظه ، و حیات سر مست از بشکوهى مضمون ، و روزهاى سرگرم شمارش نفسهاى آفتاب ، و آزادگى نماز گزار در معبد توحید، و حماسه معتکف در ساحل ایمان ، و فرشتگان مجذوب والاییهاى انسان ، و دلها - پاسدارى شرف و ناموس و خاک را - پرستنده ایثار...
آرى ، همه معیارهاى الهى ، و معالم ربانى ، و تجلیهاى قرآنى ، و ارزشهاى انسانى ، و انفجارهاى وجدانى در سایه "قیام حسینى " پناه جست ، و همه ضد معیارها و ضد ارزشها و ضد وجدانها در دربار یزید و سپاه شام و کوفه ... و زندگیها دوگونه گشت : حسینى و یزیدى ، هر چه عدالت است حسینى است و هر چه دور از عدالت ، یزیدى . و رکن مهم عدالت ، عدالت معیشتى و اقتصادى است ، تا انسانها به تمایزهاى قارونى مبتلا نگردند، و سقوط نکنند، توانگر از طغیان ، و محروم از حرمان ...
هر قطره اى از اقیانوس عاشورا، یک شعور ناب قوى ، و یک محتوى ژرف غنى ، و یک مکتب آموزنده انسانى ، و یک ترتیل خونبار آیات قرآنى ، و یک سجده مترنم نورانى ، و یک سیال حیات آفرین اخلاقى ، و یک حماسه پویا در صیرورتهاى بلند - آهنگ بشرى است .
عاشورا، مشرق انوار "توحید" و "عدل "است ، و توحید و عدل خورشید و روشنگر ارواحند. جهان همواره به دو خورشید نیاز دارد: خورشید روشنگر اجسام ، و خورشید روشنگر ارواح ، خورشید تن و خورشید جان . اگر تنها فضاى تن روشن باشد و فضاى جان تیره و تار... همین است که مى نگرید... ظلم و ستم ، تفاوت و تبعیض ، فساد و فحشا، قتل و کشتار... و عاشورا وجدان بیدار بشریت است در اعماق غفلت قرنها و عصرها... عاشورا یک "ایست بزرگ " است :
در برابر سیل بنیانکن جاهلیت . یزید از همه ظلم تاریخ حمایت کرد، و حسین (ع ) از همه عدل تاریخ .
یزید مظهر همه ضد ارزشها بود، و حسین (ع ) مظهر همه ارزشها. و در یک کارزار عجیب ، پرچمدار بزرگ ارزشها با خون خود و فرزندان و برادران و یاران خود، همه ضد ارزشها را محکوم کرد.
امضاى سرخ عاشورا بر طومار حیات قرآن ثبت گشت ،
و جاهلیت از نو جان گرفته را نابود ساخت ،
و نگذاشت سفارش ابوسفیان تحقق یابد و تداوم بنى امیه بقاى شعارهاى قرآنى را متزلزل گرداند.
عاشورا آرمان پلید شیطانى بنى امیه را از تحققى کارساز براى آنان بازداشت . عاشورا "بعثت "را زنده کرد.
عاشورا، براى همیشه ، محتواى "غدیر" را در معبر اعصار بشریت بفریاد خواند.
و عاشور یک ((ایست بزرگ )) است ،
- - در برابر سیل بنیانکن جاهلیت در عصر تمدن ...
- - در برابر سقوطها و انحطاطها، این الحادها و ضلالتها، این ستمها و بیدادها...
- - در برابر این بشریت فرو رفته در تباهى ، و این روزگار سراسر سیاهى ...
- - در برابر این مادیات منحط اخلاقى و این غفلت عمیق عاطفى ...
- - در برابر انسانهاى سرگردان و بشریت حیران ...
- - در برابر زندگیهاى بى محتوى و حماسه هاى فراموش گشته ...
- - در برابر پذیرش ذلت و بردگى و وداع با عزت و آزادگى ...
بالاترین و والاترین همه مظهرها و جلوه گاه ها که ارزشهاى متعالى ، در آنها ظهور و تجلى کرده اند و تجلى خواهند کرد، و انسان را به شناخت آن ارزشها و متعهد بودن نسبت به آنها فرا خوانده اند و فرا خواهند خواند ، این چهار تجلیگاه سترگند در همه اعصار تاریخ انسان ، یعنى :
- - "بعثت "،
- - "غدیر"،
- - "عاشورا"،
- - "مهدى "...
حاصل بعثت ، قرآن کریم است ؛ و حاصل غدیر، نهج البلاغه ؛ و حاصل عاشورا تداوم حیات قرآن و نهج البلاغه ، و صحیفه سجادیه ، و تعالیم امام باقر (ع ) و امام صادق (علیه السلام )، و معارف قرآنى خالص حضرت امام رضا (علیه السلام )... و دیگر آثار ائمه طاهرین (علیه السلام )؛ و حاصل ظهور مهدى عج ، گسترش عدالت است و در همه جهان ، عدالت آفاقى و انفسى .
- و عاشورا، نقطه اتصال "بعثت " و "غدیر"است به "ظهور مهدى -ع- "، و امام حسین (علیه السلام )، و تجسم سترگ آدم (ع ) است تا خاتم صلى الله علیه و آله ، در تثبیت ارزشهاى الهى ، و تقوم انسانیت انسان ، والهى شدن زمین ، و اوست تکرار کننده نزول قرآن - در صیانتى بزرگ - و اوست مفسر "خطب فاطمیه "، و فریادگر "نهج البلاغه "، و معلم حماسه و آزادى ، و مبشر ظهور مطلق ، و اسوه بزرگ زندگى و آزادگى ...
با عاشورا نجوا می کنم
و اکنون را - با بارى بس گران و طاقت سوز، از اندوهان و تجربه ها و چگونگى رویدادها...- دوست دارم با "عاشورا" نجوا کنم ، و در معبر جلیل این حضور عظیم ، سر بر آستان لحظه هاى صیرورتهاى متعالى نه ، و فیضان آیات عدل را در این منشور خونین لمس کنم ، و دردهاى تراکم یافته در استخوان محروم و مظلوم را، و مظلومیت تعالیم مغفول و مکتوم را، با فریاد باز گویم ، و همه بیدادهایى را که بر ستمدیدگان رفته است و مى رود - دوباره - در گوش "عاشورا" زمزمه کنم ، و خون دلى را که بر گونه هاى انسان بى پناه روانست بر لوح عاشورا بنگارم ... و لحظه هایى در جاذبه این حضور شگرف انسانیت محو گردم :